حوزوی

حوزه علمیه

حوزوی

حوزه علمیه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اجاره فقهی» ثبت شده است

اجاره یعنی چی؟

هو الحق و له الحمد

شهبد اول (رحمت الله علیه) در کتاب لمعه و در تعریف اجاره آورده است : اجاره عقدی است بر تملک منفعت معلومی در مقابل عوض معلومی.

مرحوم شهید اول با قید «عقد»، ایقاعات را خارج کرده و با قید «منفعت»، بیع و خرید و فروش را خارج کرده چون در بیع، عین چیزی را به تملک دیگری در می آوریم و نه منفعت آن را گرچه در بیع با انتقال عین به دیگری، منفعت آن نیز به او منتل می شود. مرحوم شهید با همین قید «منفعت» علاوه بر بیع، صلحی که متعلق آن از اعیان باشد و نه منفعت را نیز خارج می کند.

لازم به ذکر است در مصالحه یا یکی از طرفین چیزی را به دیگری می دهد و یا نمی دهد، حال اگر چیزی را به دیگر داد یا آن چیز عین هست و یا منفعت. بنابر این صلح بر منفعت سه قسمت می شود :

1- صلح بر منفعت بذون عوض

2- صلح بر منفعت با عوضی از اعیان

3- صلح بر منفعا با عوضی از منفعت ها

مرحوم شهید با قید «عوض» وصیت شخصی را که بر منفعت چیزی وصیت کرده خارج کرده است و همچنین با قید «عوض معلوم» مهریه و صداق را خارج می کند چراکه مهریه یک نوع منفعت بوده و در مقابل این منفعت، عوض معلومی وجود ندارد زیرا کسی نمی تواند مشخص کند که استمتاع جنسی مرد چه مقدار است.

اشکال به تعریف شهید اول

مرحوم شهید ثانی به تعریف مرحوم شهید اول اشکال وارد کرده که این تعریف جامع افراد بوده و لکن مانع اغیار نبوده است چون این تعریف نمی تواند صلح بر منفعت به عوض معلومه را خارج کند.

جواب اشکال

در پاسخ این اشکال گفته شده در بین فقها اختلاف نظر وجود دارد که آیا صلح خودش به صورت مستقل یک عقد است و یا نیست؟

بزرگانی همچون مرحوم شیخ طوسی قائل هستند که مصالحه یک عقد مستقل نیست و بستگی به نتیجه آن دارد تا به چه عقدی برسد مثلا اگر مصالحه بر سر منفعت معلومهای بدون عوض باشد پس آن می شود هبه و اگر صلخ بر سر منفعت معلومه ای باشد که عوض معلومه ای دارد پس آن می شود اجاره و اگر بر سر عین معلومه ای باشد که عوض معلومی هم دارد پس آن می شود بیع.

لکن بزرگانی نیز نظیر مرحوم شهید ثانی قائل هستند که صلح یک عقد مستقل است گرچه نتیجه آن با نتیجه دیگر عقود برابر است لکن دارای شرایط آن عقود نمی شود. مثلا  دو نفر بر سر خانه ای دعوا دارند و با هم صلح می کنند که طرف اول منفعت این خانه را تا یک سال به طرف دوم بدهد و در عوض 10 دینار از او بگیرد. این عقد را مصالحه می گویند و نه اجاره گرچه نتیجه هر دوی آن ها یک شود ولکن در این که لازم نیست مصالحه شرایط اجاره را داشته باشد، متفاوت هستند.

  • محمد جواد درویش زاده

تجزیه لفظ «اجاره»

هو الحق و له الحمد

معنی لغوی اجاره

در تجزیه لفظ «اجاره» اقوال مختلفی وجود دارد که 3 قول از این اقوال، قاولین به مصدر هستند و 2 قول دیگر قاول به غیر مصدر بودن آن لفظ.

اقوال پیرامون لفظ «اجاره»

1- «اجاره» اسم است به معنای «اجرت» یعنی مزد و کرایه

2- «اجاره» اسم مصدر باشد

3- «اجاره» مصدر ثلاثی مزید باشد از باب «مفاعله». بنابراین این ماده در باب مفاعله دو مصدر دارد بدین صورت : آجَرَ - یُئاجِرُ - مُئاجِرَه و اِجارَه

4- «اجاره» مصدر ثلاثی مزید باشد از باب افعال که در این صورت نیز بنابر قاعده تحفیف همزه دو مصدر بدست می آوریم که یکی از آنان «ایجار» و دیگری «اجاره» می باشد. بدین صورت :آجَرَ - یُوجِرّ - ایجار و اجاره». از آن جا که مصدر اصلی این باب به صورت «اِئجار» می باشد با اجراع قاعدع ای ار قواعد تخفیف میتوان همزه را در آن به یاء تبدیل کرد که لفظ »ایجار» بوجود می آید و بار هم با اجرای قاعده ای از قواعد تخفیف می توان همزه را در آن حذف نمود و عوض از همزه یک هاء سکت به آخر آن اضافه کرد که در این صورت مصدر به صورت «اجاره» در می آیدل

5- بهترین نظر، این نظر است، یعنی «اجاره» را مصدر بدانیم ولی نه از مصادر ثلاثی مزید بلکه مصدر ثلاثی مجرد از « اَجَر - یَاجرُ - اجاره» که معنی آن به صورت معنی باب افعال ثلاثی مزید ترجمه می شود.

  • محمد جواد درویش زاده